شنوایی انسان دارای چه بخش هایی است؟

شنوایی انسان دارای چه بخش هایی است؟

شنوایی نیز مانند سیستم تنفسی از دستگاه‌های مهم بدن انسان به شمار می‌رود. احساس شنیدن، انسان را آگاه و توانمند می‌سازد. همچنین شنیدن انسان را به دنیایی پویا وصل می‌کند. شنیدن یک حس مکانیکی محسوب می‌شود. به عبارتی دقیق‌تر جا‌به‌جایی‌های فیزیکی به سیگنال‌های الکتریکی (سیگنال‌های قابل‌شناسایی برای مغز) تبدیل می‌شوند. عملکرد اصلی حس شنیداری انسان پاسخ به گفتار است. اصلی‌ترین راه برقراری ارتباط، ازنظر عاطفی و عقلی. زبان اهمیت حیاتی شنیدار را در رشد مغز برجسته می‌کند. شواهد خوبی وجود دارد که نوزادانی که از والدین خود حرف بیشتری می‌شنوند، خواندن را زودتر یاد می‌گیرند و در مدرسه بهتر از همسالان خود عمل می‌کنند.

صداهای گفتاری تا حد زیادی به‌عنوان کلماتی در منطقه ورنیک (Wernicke) پردازش می‌شوند، بخش اعظمی از نیمکره‌ی مغز (معمولاً سمت چپ) به زبان اختصاص داده‌شده است. اما سیگنال‌ها به قسمت متناظر در طرف مقابل مغز نیز می‌روند، جایی که تن صدا و ریتم (موسیقی گفتار) رمزگشایی می‌شوند. تنوع صداهایی که می‌شنویم معمولاً از ۲۰ هرتز (دور در ثانیه) تا ۲۰۰۰۰ هرتز متغیر است. بلندترین صدایی که می‌توانیم بدون آسیب‌ رساندن به شنوایی‌ ما بشنویم، چند میلیون برابر، بیشتر از آن چیزی که به‌سختی می‌تواند شنیده شود، انرژی دارد. صداهایی که می‌شنویم نمایانگر ترکیبی کاملاً لایه‌ای از فرکانس‌ها و دامنه‌ها است که از طریق سازه‌ی به‌خوبی مهندسی‌شده منتقل می‌شوند.

آناتومی دستگاه شنوایی

دستگاه شنیداری انسان از سه بخش کلی تشکیل‌شده است. این بخش‌ها عبارت‌اند از:

  • گوش خارجی (Outer Ear)
  • گوش میانی(Middle Ear)
  • گوش داخلی (Inner Ear)

گوش خارجی

گوش خارجی شامل مجرای گوش از لاله تا پرده گوش (پرده تمپان)‌ است. لاله گوش اصوات را دریافت می‌کند و به کانال گوش هدایت می‌کند تا پرده تمپان را مرتعش کند.

گوش میانی

گوش میانی به فضای بین پرده گوش و گوش داخلی گفته می‌شود که حاوی ظریف‌ترین ماهیچه‌های عملکردی و سه استخوانچه بسیار ظریف و کوچک بدن است. این استخوانچه‌ها (‌چکشی، سندانی، رکابی) همراه با ارتعاش و حرکت پرده تمپان به حرکت درمی‌آیند و امواج صوتی را به حلزون گوش داخلی منتقل می‌کنند.

گوش داخلی

گوش داخلی از حلزون شنیداری و بخش تعادلی و عصب شنیداری تشکیل‌شده است که هرکدام از این بخش‌ها عملکردهای مخصوص به خود دارند. البته تمامی این سه بخش، قسمت محیطی حس شنیداری را تشکیل می‌دهند. در سطوح بالاتر از عصب شنوایی و مغز، بخش مرکزی شنیداری و درک شنوایی شکل می‌گیرد. این بخش شامل حلزون گوش و بخش‌های مربوط به تعادل است.

  • حلزون گوش حاوی مایع مخصوصی است که بعد از برخورد امواج صوتی به آن مرتعش می‌شود. این ارتعاشات به گیرنده‌های عصبی منتقل‌شده و ایجاد پیام عصبی می‌کنند که به مغز منتقل می‌شود.

فرآیند شنوایی

امواج صوتی از طریق گوش بیرونی وارد سیستم شنیداری می‌شوند. پس‌ازآن از طریق کانال گوش با طولی در حدود یک اینچ به‌طرف پایین حرکت می‌کنند تا به پرده‌ی صماخ (پرده‌ی گوش) ضربه بزنند و باعث لرزش آن شوند. در گوش میانی، ارتعاشات به سه استخوانچه‌ی متصل منتقل می‌شوند. این استخوانچه‌ها کوچک‌ترین استخوان‌های بدن- باعث افزایش حرکت پرده‌ی گوش تا بیست برابر می‌شوند. در انتهای دیگر، استخوانچه‌ها حرکات ریز خود را به حلزون گوش، ارگان گوش داخلی منتقل کرده که درواقع انرژی امواج صوتی را به سیگنال‌های عصبی تبدیل و تفسیر می‌کند. حلزون گوش، مانند یک حلزون مارپیچ است و حاوی کانال‌هایی پر از مایعات است.

لرزش استخوانچه امواجی ایجاد می‌کند که از طریق ارتعاش مایع، موج را به جلو حرکت می‌دهد و به غشایی که با هزاران سلول مویی کوچک، با تقریباً یک‌هزارم اینچ طول، پوشیده شده است(گیرنده‌های سیستم شنوایی) فشار وارد می‌کنند. این حرکات باعث ایجاد منافذ ریز در سلول‌های مویی شده و باعث می‌شود ذرات باردار (یون‌ها) امکان ورود داشته باشند. درنتیجه، این مسئله موجب ایجاد پالس‌های الکتریکی شده که توسط رشته‌های نزدیک عصب شنوایی دریافت و به مغز منتقل می‌شوند. حلزون گوش بدین ترتیب امواج صوتی را به زبان مغز ترجمه می‌کند.

به نظر می‌رسد که قسمت‌های مشخصی از قشر شنوایی اطلاعات رسیده از حلزون گوش را در مورد میزان صدا، ریتم و زیروبمی صدا رمزگشایی می‌کنند. با ارتباط با بخش‌هایی از مغز که خاطرات را ذخیره و احساسات را تنظیم می‌کنند، آنچه را که می‌شنویم، درک می‌کنیم و پاسخ می‌دهیم. اطلاعات به هر دو روش جریان دارند. بازخوردهای قشر به حلزون گوش، برخی از سیگنال‌ها را تقویت کرده و برخی را مسدود می‌سازد. این تنظیم دقیق به ما امکان می‌دهد مکالمه‌های متمایز را علی‌رغم سروصدای پیش‌زمینه‌ای بدتر از صدای گوش‌خراش، بشنویم.

نظریه‌های شنیداری

در مورد چگونگی ترجمه امواج صوتی برای مغز، اختلاف‌نظر وجود دارد. با توجه به این مسئله در حوزه شنوایی دو تئوری وجود دارد که به شرح زیر هستند.

  • نظریه place

برخی از فرکانس‌های صدا ممکن است رمزگذاری شوند و سلول‌های مویی با آن‌ها پاسخ می‌دهند. همچنین سلول‌های زیر حلزون گوش توسط صداهایی با فرکانس بالا به حرکت در‌می‌آیند، درحالی‌که آن‌هایی که حلزون گوش را در قسمت داخلیِ پیچی که خورده است، پوشانده‌اند به صداهایی با فرکانس‌های به‌شدت پایین‌تر پاسخ می‌دهند.

  • نظریه rate

ادعا می‌کند که برخی از صداها، شاید آن‌هایی که در انتهای پایین طیف فرکانسی قرار دارند، با نرخ فعال شدن نورون رمزگذاری می‌شوند: در این محدوده، صداهای دارای فرکانس بالاتر، سریع‌تر نورون‌ها را به تولید پتانسیل عمل تحریک می‌کنند. مغز پیام می‌گیرد و می‌فرستد. سیگنال‌هایی که از گوش می‌آیند احساس کلی اجزای صوت را با خود به همراه دارند. در مغز است که صداها را درک می‌کنیم، از آن‌ها آگاه می‌شویم و معنای آن‌ها را تفسیر می‌کنیم. این فرآیند از زمانی شروع می‌شود که اطلاعات از حلزون گوش در سیستم شنوایی از طریق اولیو (olive) و کولیکول تحتانی در ساقه‌ی مغز انتقال می‌یابد و سپس از طریق ساختارهای دیگری به سمت تالاموس، نوعی ایستگاه تعویض مرکزی برای حواس، حرکت می‌کند.

این مراکز پایین مغز، سیگنال‌های دو گوش ما را باهم هماهنگ می‌سازند که به ما امکان می‌دهند موقعیت صداها را تعیین کنیم و به صداهای خطرناک پاسخ دهیم تا بتوانیم حتی بدون فکر ولی آگاهانه اقدام فوری انجام دهیم. اما بیشترین پردازش ادراکی آگاهانه در قشر شنوایی رخ می‌دهد، بخشی از لایه‌ی بیرونی تکامل‌یافته‌ی مغز که در امتداد قسمت کناری سر، در لوب تمپورال، قرار دارد.

نتیجه‌گیری

امیدواریم بامطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی در مورد حس شنیدن و آناتومی آن به دست آورده باشید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *