باورهای غیرمنطقی زوجین، چه باورهایی هستند و چه تاثیراتی دارند؟

باورهای غیرمنطقی زوجین، چه باورهایی هستند و چه تاثیراتی دارند؟

باورهای غیرمنطقی زوجین و اسطوره‌های ذهنی، همان عقایدی هستند که می‌توانند رابطه زوجین را به چالش بکشند. به عبارتی ساده‌تر گاهی اوقات زوج‌ها، انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای از خود، همسر و رابطه‌شان دارند. باید این اسطوره‌های ذهنی اصلاح و یا تغییر کنند. چراکه اثرات به‌شدت منفی بر رابطه و رفتار زوجین با یکدیگر، دارد. انتظارات زوجین از تجارب شخصی آن‌ها شکل می‌گیرد. این تجارب نیز از فرهنگ، جامعه و خانواده کسب می‌شود. به‌طورکلی می‌توان گفت اسطوره‌های ذهنی زوجین آموخته‌شده و اکتسابی هستند. برخی از این اسطوره‌ها بعد از آغاز زندگی مشترک حذف و برخی دیگر باقی می‌مانند. درصورتی‌که انتظارات غیرواقع‌بینانه منفی باقی بمانند، سلامت رابطه زوجین و رضایت زناشویی آن‌ها از زندگی مشترک، به خطر می‌افتد.

خانواده و شکل‌گیری عقاید

همان‌طور که گفته شد یکی از رکن‌های اصلی تشکیل انتظارات مثبت و منفی، خانواده است. بنابراین بعضی از اسطوره‌های ذهنی ما آثار باقی‌مانده از پیام‌هایی است که به‌طور خودآگاه و ناخودآگاه از خانواده‌هایمان دریافت کرده‌ایم. والدین به‌عنوان اصلی‌ترین رکن‌های انتقال و شکل‌گیری تفکرات منطقی و باورهای غیرمنطقی زوجین از زندگی معرفی می‌شوند. چراکه آن‌ها اولین معلمان آموزش به فرزندان هستند. به‌عنوان‌مثال، ممکن است زن یا مردی از همسرش سؤال کند، چرا باید استراحت و تفریحمان را این‌گونه سپری کنیم؟

ممکن است در جواب این پاسخ را از همسرش دریافت کند؛ به این خاطر که ما در خانواده‌مان همیشه این‌گونه رفتار می‌کنیم.

  • زوجین هرچقدر پیام‌های غیرواقع‌بینانه‌تری را بیشتر کشف کنند، بیشتر قادر می‌شوند باورهای مشترک و جدیدی را برای رابطه خود خلق کنند.

در ادامه به بررسی برخی از تفکرات غیرواقع‌بینانه‌ی متداول و رایج در روابط زوجین می‌پردازیم.

باور غیرمنطقی اول

اولین اسطوره ذهنی غلط در ارتباط زوجین این است که:

  • اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه خوشحال باشیم.

واقعیت در زندگی مشترک این است که زوجین می‌توانند یکدیگر دوست داشته باشند ولی درعین‌حال زمان‌هایی خوشحال نباشند. به‌عبارت‌دیگر، خوشحال نبودن می‌تواند به دوست داشتن و یا دوست‌نداشتن ربطی نداشته باشد. در زندگی روزمره عوامل زیادی می‌تواند موجب شود که انسان خوش‌حالی خود را از دست بدهد. بنابراین از بین خوشحالی به معنای دوست‌نداشتن همسر نیست. افرادی که این باور از باروهای غیرمنطقی زوجین در ذهن آن‌ها وجود دارد، هنگامی‌که همسرشان کنار آن‌ها هست و ناراحت به نظر می‌رسد. احساس می‌کنند که همسرشان آن‌ها را دوست ندارد. اگر دوست داشت، احساس ناراحتی نخواهد کرد. این انتظار غیرمنطقی روی رفتار و احساس فرد مؤثر است.

باور غیرمنطقی دوم

  • ما باید بدون توجه به تأثیری که بر روی همسرمان می‌گذاریم، کاملاً با یکدیگر صداقت داشته باشیم.

صداقت در رابطه زوج‌ها خوب است، اما اعتقاد به اینکه زن و مرد باید در همه مسائل زندگی خود با یکدیگر صحبت کنند، منطقی به نظر نمی‌رسد. این باور باعث می‌شود که زن یا مرد مسائلی را که برای آن‌ها درگذشته اتفاق افتاده، حتی اگر در زندگی امروز و رفتارشان کوچک‌ترین تأثیری ندارد، بی‌کم‌وکاست و کاست برای همسرشان بگویند.

بیان بعضی موارد مربوط به گذشته می‌تواند اثر منفی در ذهن همسر بگذارد، به همین دلیل بیان عواملی که تأثیر منفی بر روابط دارند منطقی به نظر نمی‌رسد. زوجین نباید به یکدیگر دروغ بگویند، اما لازم نیست که همه مسائل مربوط به خود را بگویند. فردی که این باور از باورهای غیرمنطقی زوجین در او وجود دارد، بدون توجه به تأثیر مثبت یا منفی بر همسر خود، مسائلی را بیان می‌کند که می‌تواند رابطه را تخریب کند.

باور غیرمنطقی سوم

باور دیگری که به‌شدت بر روابط زوجین اثرگذار است عبارت است از:

  • اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه باهم باشیم.

این باور اشتباه باعث می‌شود فرد احساس کند که اگر همسرش او را دوست دارد باید همیشه و همه‌جا با او باشد. واقعیت این است که در زندگی زوج‌ها لحظاتی پیش می‌آید که لازم است یا شوهر تنهایی به‌جایی برود یا به همسرش اجازه بدهد که به‌تنهایی جایی برود یا حتی لحظاتی را تنها باشد. اینکه زن و شوهر باهم باشند خوب است. اما اگر گاهی باهم نباشند به معنی دوست‌نداشتن یکدیگر نیست. به عبارتی زن و شوهر می‌توانند یکدیگر را دوست داشته باشند ولی درعین‌حال گاهی اوقات در کنار هم نباشند.

تنهایی به مهمانی یا مسافرت رفتن، نشان‌دهنده عدم علاقه به همسر نیست. لازم به ذکر است که به‌صورت عکس نیز، با همسر به مهمانی و گردش رفتن، همیشه به نشانه علاقه‌مندی نیست. یکی از زوجین که این باور از باروهای غیرمنطقی زوجین را دارد، درصورتی‌که همسرش لحظاتی را با او نباشد احساس رنجش و ناراحتی می‌کند. بنابراین احساس او، در رابطه با همسرش اختلال ایجاد می‌کند.

باور غیرمنطقی چهارم

این باور به زمان‌هایی ختم می‌شود که کشمکشی بین زوجین اتفاق افتاده باشد.

  • زمانی که مشکلی پیش می‌آید باید مشخص کنیم مقصر چه کسی است.

این مسئله که در مشکلات زناشویی و کشمکش‌های زوجین، یک نفر مقصر است و باید مقصر مشخص شود، باور و تفکر اشتباهی است. در بسیاری از مشکلات زناشویی واقعاً کسی مقصر نیست. بلکه مشکل حاصل تفاوت دیدگاه و نظر زوجین است. زمانی که دیدگاه دو نفر درباره مسئله‌ای متفاوت است. به این معناست که آن‌ها زاویه دید متفاوتی دارند و مشخص کردن مقصر نه مفید است و نه ممکن. زوجی که این باور در ذهنش عمیق شده و ریشه دوانده است، در اختلافات بین خود و همسرش عقیده دارد که همسرش مقصر است. به همین خاطر است که تأکید فراوانی بر این مسئله دارد که مقصر باید مشخص شود.

باور غیرمنطقی پنجم

یکی دیگر از باورهای غیرمنطقی زوجین این است که برخی معتقدند:

  • رابطه خوب خودبه‌خود اتفاق می‌افتد.

در پاسخ به زوج‌هایی که این اعتقاد را دارند (رابطه خوب با همسر یک شانس است. همچنین اگر زن و شوهر یکدیگر را دوست داشته باشند خودبه‌خود خوشبخت خواهند شد) باید گفت، رابطه خوب و احساس خوشبختی، نیاز به تلاش دارد. بنابراین زوجین برای به دست آوردن احساس خوشبختی و یک رابطه مطلوب باید تلاش کنند. احساس خوشبختی به کسی هدیه داده نمی‌شود. کسی که این باور را دارد، منتظر می‌ماند رابطه خوب با همسرش، خودبه‌خود ایجاد شود و اگر این رابطه ایجاد نشود، ممکن است بگوید شانس ندارد یا ما به درد هم نمی‌خوریم. وجود این باور باعث عدم تلاش فرد، برای بهبود رابطه و ایجاد رابطه خوب و لذت‌بخش، می‌شود.

باور غیرمنطقی ششم

  • برای اینکه از یکدیگر حمایت کنیم باید بر سر تمام مسائل توافق داشته باشیم.

یادمان باشد که زن و شوهر به‌عنوان دو انسان مستقل تلقی می‌شوند. انسان‌های مستقلی که دارای ویژگی و تاریخچه‌های متفاوتی هستند. بنابراین ویژگی‌های متفاوت هریک از آن‌ها موجب می‌شود که دیدگاه و نظرات متفاوتی در مورد موارد مختلف داشته باشند. فردی که دارای باورهای غیرمنطقی زوجین باشد، این مسئله را نمی‌پذیرد. اما فرد منطقی از این تفاوت استقبال می‌کند. فرد منطقی، کسی است که این تفاوت را در رابطه با دیگران می‌پذیرد. همچنین از این تفاوت‌ها برای درک بیشتر دیگران استفاده می‌کند. اگر زوجین با یکدیگر توافق داشته باشند، خوب است. اما عدم توافق آن‌ها نیز یک امر طبیعی است. زن و شوهر می‌توانند در کنار هم با آسایش و علاقه زندگی کنند و درعین‌حال درباره برخی از موضوعات اختلاف‌نظر داشته باشند. زوجی که دارای این تفکر اشتباه باشد، در صورت عدم توافق خود با همسرش، نگران و مضطرب خواهد شد. همچنین معتقد است که همسرش حامی او نیست.

باور غیرمنطقی هفتم

  • اگر زن‌وشوهری یکدیگر را دوست داشته باشند؛ باید بدانند که همسرشان به چه چیز فکر می‌کند و چه نیازی دارد (نیازی به صحبت کردن با یکدیگر در مورد نیازها و درخواست‌هایشان، نیست).

زوجینی که بر این عقیده هستند، بیان می‌کنند که اگر همسرشان آن‌ها را دوست داشته باشد، می‌تواند ذهن او را بخواند. این تفکر از باورهای غیرمنطقی زوجین موجب می‌شود تا زوجین خواسته‌های خود را برای یکدیگر بازگو نکنند. این افراد درصورتی‌که همسرشان آن‌ها را درک نکند. ناراحت و عصبانی می‌شوند و این ناراحتی در رابطه آن‌ها اثر منفی می‌گذارد. واقعیت این است که اگر زوجی یکدیگر را خیلی هم دوست داشته باشند، نمی‌توانند ذهن یکدیگر را بخوانند. صحبت کردن زوجین باهم، می‌تواند:

  • ذهنیات آن‌ها را نسبت به هم نزدیک کند.
  • از خواسته‌های هم باخبر شوند.

باور غیرمنطقی هشتم

  • زن و شوهر باید همیشه نزدیک هم باشند.

اینکه زن و شوهر نزدیک هم باشند خوب است، اما اگر گاهی هم از یکدیگر دور باشند مشکلی ایجاد نمی‌شود. کسی که باور فوق را دارد اگر لحظه‌ای از همسرش دور باشد، احساس می‌کند که او را ازدست‌داده و یا احساس می‌کند همسرش او را دوست ندارد. این باور باعث می‌شود که حتی اگر در یک مجلس مهمانی همسر فرد با او کمی فاصله فیزیکی پیدا کند، احساس بسیار بدی پیدا کند. گاهی حتی لازم است که زن و شوهر از هم فاصله بگیرند، در غیر این صورت ممکن است این احساس ایجاد شود که همسر استقلال فرد را گرفته است. این باور از باورهای غیرمنطقی زوجین درصورتی‌که تغییر نکند می‌تواند در رابطه زن و شوهر اختلال ایجاد کند.

باور غیرمنطقی نهم

  • ما اگر یکدیگر را داشته باشیم، نیازی به خانواده و دوستان نداریم.

این تفکر و انتظار نادرست، باعث می‌شود که زن یا شوهر از اینکه همسرش با خانواده و دوستانش ارتباط دارد احساس ناراحتی و نارضایتی کند. زوجی که این عقیده را دارد، معتقد است:

  • زن و شوهر باید خودشان به یکدیگر وابسته باشند.

این باور خانواده و دوستان را عامل ایجاد اختلال در روابط با همسرش تلقی می‌کند. درصورتی‌که این تفکر غلط اصلاح نشود، می‌تواند روابط زوجین را باهم و با اطرافیان دچار مشکل کند. واقعیت این است که ارتباط متعادل با خانواده و دوستان می‌تواند حافظ رابطه زن‌وشوهری باشد. زن و شوهر علاوه بر اینکه که به یکدیگر نیاز دارند. به ارتباط با خانواده‌های خود و دوستانشان نیز نیاز دارند. اگر رابطه با دوستان و خانواده‌ها متعادل باشد، در ایجاد استحکام در رابطه زن‌وشوهری نقش اساسی دارد.

نتیجه‌گیری

به‌عنوان کلام آخر توصیه می‌شود که باوجود هریک از این انتظارات و باورهای غیرمنطقی زوجین شروع به تغییر و اصلاح کنید. چراکه عدم‌اصلاح هریک از این تفکرات زندگی زناشویی را دچار اشکال و تنش می‌کند. اگر در طول تغییر و اصلاح تفکر خود با مشکلی مواجه شدید. حتماً با یک روانشناس و مشاور متخصص در این حوزه مشورت کنید و راهنمایی بگیرید. همچنین یادتان باشد که هیچ‌وقت برای شروع جدید و تغییر دیر نیست.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *